یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

روزآمدن روز رفتن

فروشگاه اينترنتي تك سبد

روزآمدن روز رفتن

۱۸ بازديد

وقت رفتن فرارسيده است و بايد كوله بارمان را ببنديم و برويم، وقت رفتن، همان لحظه اي رسيد كه ما آمديم و اگر عاقبت انديش بوديم در مي يافتيم كه بايد روزي كوله بارمان را بجوييم و گام در راه بگذاريم و چشم به افق بدوزيم و برويم كه رفته باشيم.

حالا مي فهميم كه اين روزها چه زود گذشت و آن ها كه هر روز به فكر رفتن بودن، امروز تعجب نمي كنند كه چرا وقت عزيمت رسيده است

و آن ها كه هميشه در انديشه ماندن بودند، حالا كه بايد بروند، مانند اين است كه نابود شده اند و نمي توانند باور كنند چه قدر زود روزها گذشت و رفت و غبار پيري بر چهره خاكستري مان نشست.

ما از همان روز كه آمديم به فكر رفتن بوديم و امروز هم زودتر از ديگران در صف سفر ايستاده ايم. قرار نيست كسي بماند. همه مي رويم، فقط دير يا زود دارد، وگرنه كسي نمي تواند اين جا خيمه بزند و جايش را گرم كند و نام خويش را بر سر در منزل خود حك، و كوي و دياري را براي هميشه به نام خود ثبت كند.

همه مي رويم و خوشا به حال كساني كه همواره به خود يادآوري مي كنند، رفتن نزديك است و ماندن بعيد. رفتن تقدير ماست و ماندن، انديشه شيطان. رفتن يعني رسيدن و ماندن يعني در جا زدن و گرفتار رخوت شدن.

خوشا به حال كساني كه به فاصله طلوع تا غروب دل نمي بندند و مي دانند كه قافله عمر تا چشم بر هم مي گذاريم، از راه مي رسد و به سويي كه بايد، پيش مي رود، خوشا به حال كساني كه مي دانند كه بايد بدانند.

و ما جزو كساني هستيم كه مي دانستيم از ابتدا كه رفتني هستيم، براي همين دل به چيزي و كسي نبستيم و امروز مثل پر از جاي مان برمي خيزيم و سويي كه ما را فراخواندن پيش مي رويم، سويي كه خدا خواسته است، سمتي كه خورشيد از آن سمت چهره شان را عيان مي سازد.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد